تجربه ملت شدن

وابستگی به «ملّت» ضامن نهایی آزادی فرد است

تجربه ملت شدن

وابستگی به «ملّت» ضامن نهایی آزادی فرد است

تجربه ملت شدن؛ پیشگفتار

مفهوم ملت، چیزی است که در طی سده و یا برای برخی در طی هزاره ها به وجود می آید. ملت شدن امروزه پیش از هر چیز دیگر نیازمند احساس همبستگی میان اعضای جامعه ملی است.

اقتصاد ملی و فرهنگ ملی و مشترک از پیش شرط های مهم جهان مدرن برای ملت سازی است.

در مورد مفهوم ملت دو نوع رویکرد اصلی وجود دارد. عده ای معتقدند که ملت ها موجودات ازلی و ابدی هستند و می گوید ملت ها از ابتدای تاریج حضور داشته اند و یا دست کم سابقه آن را به دوران های بسیار دیرینه می رسانند. عده ای دیگر ملت را پدیده ای مدرن و حتی بر ساخته می پندارند. از دید اندیشمندان چپگرا ملت ها برساخته های دولت ها مدرن هستند و سابقه ای بیش از 300 سال ندارند.

گرایش نخست را کهن گرایی و گرایش دوم را نو گرایی با ابزارگرایی می گویند.

در این میان گرایش سومی نیز وجود دارد که می گوید برخی ملت ها سابقه ای دیرینه و کهن دارند (مانند ایرانی ها،چینی ها،یونانی ها،ایتالیایی ها) و برخی دیگر کاملا جدید هستند و در سده ها یا دهه های اخیر تشکیل شده اند(امریکایی ها،لهستانی ها،سوئیسی ها). به نظر می رسد رهیافت سوم ، به واقعیت نزدیک تر و از تعصب و پیشداوری های ایدئولوژیک دور تر است.

ما نیز بر این باوریم که روند ملت سازی،روندی طولانی و پیچده ای است. نمی توان به هر گروه جمعیتی نام ملت اطلاق کرد. برای نمونه در کشوری با ویژگی های عراق یا افغانستان یا جمهوری آذربایجان یا قرقیزستان واژه و اصطلاح ملت ، موضوعیت ندارد و باید از عبارت مردم افغانستان و... استفاده کرد نه ملت افغانستان و عراق ... .

همانگونه که گفته شد ملت شدن نتیجه تلاش های سده ها و دهه های طولانی است. ملت گروهی نسبتا منسجم از مردم آبدیده تاریخی هستند. در ایران دست کم از دوران ساسانی تصور و دریافتی از حس ملیت ایرانی وجود داشت. ایرانیان در دوره ساسانی توانستند ملتی نیرومند را با ویژگی های لازم به وجود آورند. نام ارانشهر یا ایرانشهر در همین دوره ساخته شد. یکی از ویژگی های بارز ملیت ایرانی این است که نام کشورش سابقه ای بیش از 16 سده دارد. کم تر کشوری در جهان است که نامش سابقه ای اصیل و ریشه دار داشته باشد. نام ایران بارها در آثار دوران ساسانی دیده می شود. در دوره اسلامی ایران بارها در آثار ادبی مانند شاهنامه،آثار نظامی و قطران و خاقانی تکرار می شود.

حس ملی از همان دوره در جامعه ایرانی وجود داشت. شاهنامه به عنوان اثری ملی به این موضوعات اشاره دارد.

چو ایران نباشد تن من مباد//بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

اوج احساس ناسیونالیستی ایرانیان است که بارها و بارها در شاهنامه فردوسی از زبان پهلوانان ایرانی در مقاطع حساس تکرار می شود. ترجیح ملت و میهن بر وجود و نفس آدمی نخست در میان ایرانیان تبلور پبدا کرد. همین احساسات میهنی و ملی بود که ایران را از پس سده های طاقت فرسا و حملات سهمگین اقوام بادیه نشین شرق و غرب سر پا نگه داشت.

جنگ هشت ساله ایران و عراق  - که به راستی نبردی مقدس و پاک و دفاعی جانانه از کشور،آبرو و دیانت تشیع بود -  و نیز زلزله بم دو تجربه تاریخی هستند که اوج همبستگی ملی ایرانیان را نشان می دهند. این دو تجربه پاسخی مناسب برای کسانی هستند که می خواهند چنین القا کنند که در ایران حس ملی وجود ندارد و یا اگر هست برساخته ی دولت هاست!

در جنگ هشت ساله در واقع خوزستان و غرب ایران نقاط بحرانی کشور بودند. استان هایی که با نقاط مرکزی و شمالی و شمالشرقی فاصله های بسیاری داشتند. اما دیدیم که چگونه ایرانیان برای دفاع از کشور خود از دورترین نقاط به جنوب و غرب کشور می رفتند و داوطلبانه برای حراست از میهن جان می دادند!

همین طور در زلزله بم به ما نشان داد که چگونه ملتی در عزای بخشی از اعضای خود می تواند فرو رود. چگونه تک تک اعضای یک ملت از کوچک و بزرگ در غم و مصیبت هم میهنانش در بم شریک می شود و سراسیمه به خیابان ها می ریزد تا شاید بتواند کمکی به بازماندگان و عزیز از دست دادگان برساند.

این نوع همبستگی مولفه ای بسیار مهم در بررسی های هویتی و ملی در ایران به شمار می رود و بسیاری دیگر از کشور ها از داشتن آن محروم اند.

 ما ایرانیان با ابزار قلم و فرهنگ همه مشکلات را پشت سر نهاده ایم. فرهنگ ایرانی حامل روح ملی ما است ، ما با ابزار فرهنگ بدترین تجربه ها به شیرین ترین تجربه ها بدل کردیم. فرهنگ ایرانی اعقاب چنگیز مغول را استحاله کرد، فرهنگ ایرانی فرزندان تیمور خونخوار را تبدیل به نقاشان و هنرمندان پر آوازه نمود. الغ بیک و بایسنقر از نوادگان چنگیز خود را وقف فرهنگ کردند و شاهنامه بایسنقری امروزه هر ورق به میلیون ها دلار خرید و فروش می شود.

این فرهنگ ایران بود که نگذاشت ایرانیان در سالهایی که دست شان از حکومت بر کشورشان کوتاه بود از میان بروند و به تاریخ بپیوندند. فرهنگ ایرانی را پاسداری باشیم. از یاد فراموش نکنیم که فرهنگ ایران فقط در تاریخ ایران باستان نهفته نیست. حماسه های بزرگی در دوران اسلامی تاریخ ما نهفته است. اگر ایران را به دوران باستان تقلیل بدهیم خیانت بزرگی به معشوق خود کرده ایم. ابوریحان ها،پورسینا ها، فارابی ها، فردوسی ها،سهروردی ها و نادر ها و ستارخان ها در همین دوره زیسته اند. بزرگ ترین حماسه های ما در دوران پس از اسلام کشور نهفته است. از یاد نبریم که بی توجهی ما به تاریخ دوران میانه باعث شد که کشورهای عربی و ترکی تاریخ مان را به تاراج برند. ابوریحان و ابوعلی سینا و خیام و مولوی در سایه باستان گرایی مفرط نسل جدید ایران به نام اعراب و ترکان سند زده شدند.

حماسه چالدران، حماسه نادر در دشت مغان،حماسه حسن صباح و... را از یاد نبریم. همه خاک ایران از آن ِ ما است و همه تاریخ این نیز میراث ماست. طبیعی است که اگر ما حوزه علاقه مندی مان را به یک دوره از تاریخ کشورمان فرو بکاهیم، دولت هایی که در پی ملت سازی هستند شخصیت های تاریخ ایران را مصادره کنند. دولت به اصطلاح جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی شوروی برای رویارویی با ارامنستان نیازمند انسجام بیشتری است. برای همین کار نیز باید دست به ملت سازی با تاکید بر تاریخ بزند. این تاریخ نیز باید از هزاره های دور دست آغاز شود تا بتواند مشروعیت مالکیت خود بر سرزمین های قفقاز جنوبی را به اثبات برساند. در همین چارچوب است که کتاب های درسی و دانشگاهی این دولت زرتشت را نخستین پزشک ترک،ابوعلی سینا همدانی را نابغه متعلق به کشور خود و حتی خواجه نصیر توسی که زادگاهش در نامش مستتر است را به عنوان ادیب ترک معرفی بکنند.

کشورهای عربی نیز با بالا رفتن میزان درآمدشان نیازمند جایگاه و منزلت بالاتری در جامعه جهانی اند تا کشورهای دیگر جهان آن ها نو کیسه و تازه به دوران رسیده تلقی نکنند. آنها نیز باید جایگاه خود را تقویت کنند و مشروعیت وجودی به دست آوردند. برای رسیدن به مقصود نیز چه چیزی بهتر از فرهنگ ایران میانه که کسی متولی آن نیست و حتی در میان فرهنگ دوستان ایرانی نیز مغفول مانده است.

من به عنوان یک وبلاگ نویس سعی خواهم نمود در این وبلاگ دغدغه های خود را در این حوزه بیان دارم و با دید انتقادی مسائل فرهنگی،اجتماعی و سیاسی را مورد واکاوی قرار دهم.بنا براین این وبلاگ واسطه ای خواهد بود میان مخاطبان ایرانی و اندیشه های من.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد