تجربه ملت شدن

وابستگی به «ملّت» ضامن نهایی آزادی فرد است

تجربه ملت شدن

وابستگی به «ملّت» ضامن نهایی آزادی فرد است

مجسمه آرش در ساری

سوال جمعی از دانشگاهیان، هنرمندان و نخبگان مازندران از عاملان برچیدن مجسمه اسب های شهر ساری


در دوره ای که دشمنان بی هویت این سرزمین، برای هویت یابی خویش به سینما و ابزارهای مجازی روی آورده اند و در عصری که آن را می توان عصر گمگشتگی اصالت نام نهاد، بی تردید نشانگان هویتی یک ملت، سرمایه گرانقدری است که لزوم پاسداری اش ناگفتنی است. مجسمه، مجسمه نیست! بلکه بخشی از تعلقات هویتی افراد در نسبت با مکان و زمان و معانی نهفته در ورای آن است که موجد تعهد و تقید به ارزش ها و میثاق های نانوشته و اصالت بخش و معنا دهنده به اجتماع سیال و بی شکل امروزی و کمک به جامعه شدن آن است. مجسمه های شهر ساری؛ اسب هایی با نماد شوکت، قهرمانی و غرور که تماشای آن ها الهام بخش قدرت، نجابت، شکوه، زیبایی و حمد و تسبیح  خالق طبیعت و هستی بوده است، در میدانی واقع گشته بود که در سال های بعد با نامگذاری آن به  نام امام خمینی، در انتقال غرور تاریخی و مذهبی، ابعاد نشانگانی تازه ای یافت.

 آنگونه که در امتداد یادآوری زیبایی و قدرت پروردگار، در تقارن با پیام های پاکی، وارستگی، آزادگی و مبارزه طلبی ایشان در طی این سال ها، همواره اثر گذاری مثبتی در ذهن مشاهده کننده داشته است. سرانجام این مجسمه ها در یک تصمیم شبانه با قصدی مبهم و اقدامی غیر علمی و غیر اخلاقی و بلکه غیر خداپسندانه از سطح این میدان محو گشتند. مجسمه هایی که البته امروز می توان در آلبوم عکس بسیاری از آنان که برای دفاع از سرزمین و هویت خویش جانشان را فدا کردند و نام آوران این شهر و استان تماشایشان نمود. باید این سوال را طرح نمود که بر اساس قانون، این گونه تصمیمات شبانه از سوی کدامین مراجع و طی چه فرایندی صورت می پذیرد که تا این میزان از عقلانیت دینی و به طور کلی خرد بشری و نیز خواسته شهروندان به دور است؟

ما جمعی از دانشگاهیان و هنرمندان مازندران ضمن ابراز نارضایتی از اقدام انجام گرفته که با هیچ یک از اصول و ارزش های ملی و دینی توجیهی نمی یابد، خواهان پاسخگویی تصمیم سازان و تصمیم گیران این اقدام نابجا به افکار عومی و جبران آن می باشیم.